همیشه شاد باش و بخند
هیچ چیز در دنیا ارزش ناراحت شدن را ندارد، اگر باور نداری این مطلب را بخوان. چرا ناراحتی؟
ممکن است هر روز فقط با دو حالت روبرو شوی وقتی که حالت خوب است و وقتی که مریض هستی اگر حالت خوب باشد که موردی برای ناراحتی وجود ندارد، اما وقتی مریض هستی، باز هم با دو حالت روبه رو میشوی حالت اول وقتی است که در حالت خوب شدن هستی و حالت دوم وقتی که داری از دنیا میری !اگر حالت رو به بهبودی است موردی برای ناراحتی وجود ندارد،اما اگر در حال مردن هستی،باز هم با دو حالت روبرو میشوی یا به بهشت میروی یا به جهنم.
اگر به بهشت بروی که موردی برای ناراحتی وجود ندارد اما اگر به جهنم بروی، انجا دوستان زیادی در انتظارت هستند که حتی وقت نمیکنی برای انها دست تکان دهی ! بنابراین اصلا وقت زیادی نخواهی داشت که بخواهی ناراحت شوی.
پس همیشه شاد باش و بخند
هرگز برای غروب کردن خورشید گریه نکن زیرا ان وقت،اشک هایت به تو مجال نمیدهد تا زیبایی های ستاره ها را ببینی
لطفا کمی مکث کنید؟
پس انداز کردن هنر بزرگی است،و چگونه خرج کردن هنری بزرگ تر
افراد کوته نظر وقتی از درک مطلبی عاجز می مانند از حربه تمسخر و نیشخند استفاده میکنند
انها که انزوا و گوشه گیری پیشه کرده اند،بهترین فرصت را برای هجوم افکار مزاحم فراهم ساخته اند
فکر کردن و صرف انرژی برای خواسته های محال و نا ممکن،مثل مشت زدن بر دیوار بتونی است
برای افراد نیک بین در هر بن بست راه خروجی است و برای افراد منفی گر هر را باز به مثابه یک بن بست است
شاد زندگی کردن باعث میشود هرگز تنها نمانی
اگر روزی تنها ماندی هیچکس جز خودت را مقصر ندان
همیشه فکر کردن در مورد حوادث بد و ناگوار، از روبرو شدن با ان حوادث سخت تر است
انچه که یه فرد افسرده را از یک فرد شاد متمایز می سازد نوع نگرش او نسبت به اطراف است
هیچگاه برای تغییر روش و منش شخصیتی دیر نیست،به شرط انکه ارزش ها را به خوبی بشناسی
ان که می بخشد خداوند او را می بخشاید
انسان های بزرگ را نه *شما* خطاب کردنشان خیلی خوشحال میکند و نه *تو* خطاب کردنشان ناراحت
انچه بین زن و شوهر فاصله می اندازد نبود عشق نیست، عدم درک خواسته ها و درک یکدیگر است
همیشه ان باش که الگو قرار گیری نه ان که از این و ان تقلید کنی
فردوسی بزرگ
دانایی توانایی به بار می آورد ، و دانش دل کهن سالان را جوان می سازد
گوش شنونده همیشه در جست و جوی سخن خردمندانه و حکیمانه است
خرد برترین هدیه الهی است
خرد و دانش مرد دانا در گفتار او هویداست
کسی که خرد ندارد همواره از کرده های خویش پشیمان و در رنج است
بی خردی اسارت بدنبال دارد .و خرد موجب آزادی و رهایی است
خرد مانند چشم هستی و جان آدمی است و اگر آن نباشد چگونه جهان را به درستی خواهی گذراند
اولین مرحله شناخت آفرینش همانا خرد است چشم و گوش و زبان سه نگهبان اویند که لاجرم هر چه نیکی و شر است از همین سه ریشه می گیرد .و افسوس که بدنبال کنندگان خرد اندکند باید که به سخن دانندگان راه جست و باید جهان را کاوش نمود و از هر کسی دانشی آموخت و یک دم را هم برای آموختن نباید از دست داد
خداوند درهای هنر را بر روی دانایان دادگر گشوده است
کسی به فرجام زندگی آگاه نیست ، خداوند هم نیازی به عبادت بنده ندارد
دانش ارزش آن را دارد که به خاطر آن رنج ها بکشی
به این زمین گرد که بسرعت می گردد بنگر که درمان ما در آن است و درد ما نیز ، نگاه کن و ببین که نه گردش زمانه آن را می فرساید و نه رنج و بهبودی حال بشر آن را به آتش می کشد ، نه آرام می شود و نه همچون ما تباهی می پذیرد
روح و روان و دل جهان روشن است و زمین را بی دریغ روشن می سازد خورشید از خاور برخاسته بسوی باختر که مسیری درست و بی نظیر است ای آنکه همچون آفتاب لبریز از نور و خردی تو را چه شده است که بر من نمی تابی ؟!!
چراغ مایه دفع تاریکی است ، بدی جوهر تاریکی در زندگی آدمی است ، که از آن دوری باید جست
بی خردی است، که بگویم کسی بدی را بی بهانه (دلیل )انجام می دهد
رنج منتهی به گنج را کسی خریدار نیست
اگر برای انجام کاری بزرگ ، زمان نداری .بهتر است بی درنگ آن را به دیگران بسپاری
کتاب زندگی گذشتگان ، جان تاریک را روشنی می بخشد
این جهان سراسر افسانه است جز نیکی و بدی چیزی باقی نیست
فرمان ایزد به جهانداران داد و دهش است
کسی که به آبادانی می کوشد جهان از او به نیکی یاد می کند
آنکه آفریننده و با فر است در این جهان رنج های بسیار خواهد خورد
از بزرگان تنها رنجهاست که باقی می ماند
جایگاه پرستش گران کوهستان است
آزادگان را کاهلی ، بنده می سازد
فرمانرویانی که گوش به فرمان مردم دارند در زندگی جز رامش و آوای نوش نخواهند شنید
کسی که بر جایگاه خویش منم زد بخت از وی روی بر خواهد تافت
خسروی بزرگتر ، بندگی بیشتر می خواهد
ابلیس مانند نیکخواهان پیش می آید ، ابتدا عهد و پیمان می گیرد ، سپس راز می گوید
آنگاه که هنر خوار می گردد جادو ارجمند می شود
دیوان که فرمانروا و دست دراز شدند سخن از نیکی را هم باید مانند راز گفت
به امید روزهای بهتر...
"یاد بگیر که تصویر آینده را پیشاپیش ببینی! "
ساعت یازدهم !
آیا هرگز در زندگی برایتان اتفاق افتاده که درست در هنگامی که می خواستید از تلاش هایتان نتیجه ای بگیرید با مانعی روبه رو شده و از هدفی که در پیش رو داشتید دور گشته و هیولای شکست را رودرروی خود یافته اید ؟! یا این که برعکس ،زمانی که از همه جا سلب امید کرده بودید ناگاه از ظلمات مشکلات نوری تابیدن گرفته و توانسته باشید راهی به بیرون باز کنید؟
گاهی سرگذشت قهرمانانی را می خوانیم که برای رسیدن به مقام قهرمانی مرارت ها و سختی های بسیاری را تحمل می کنند و پستی وبلندی های زیادی را طی می نمایند تا سرانجام به مقصود نهایی خود می رسند .شاید در این بین به کسانی هم برخورد کرده باشید که برخلاف این نظریه که در زندگی برای رسیدن به هدف باید تلاش وکوشش کرد،عقیده ای کاملا متفاوت دارند و چنان صحبت می کنند که گویی بر بالای ابرها زندگی می کنند . ولی قاعده ای در زندگی وجود دارد که آن را *ساعت یازدهم* می نامند و آن زمانی است که به نظر سردترین و تاریک ترین ساعات پیش از نیمه شب می آیند،
لیکن اگر بتوان لحظات سرد و تاریک آن رااز سر گذراند سرانجام روشنی سحر از راه می رسد.
آری ، اگر هرکس بتواند ساعت یازدهم خود ، یعنی ساعات سرد و تیره زندگی خودرا پشت سر بگذارد پاداش مقاومت، صبر و شکیبایی خودرا خواهد گرفت . در حقیقت ،دنیا مارا در بوته آزمایش قرار می دهدتا بداند ما تا چه اندازه در نیل به هدف و مقصودمان پابرجا و راسخ هستیم .
فقط کافی است اندکی پشتکار و مقاومت نشان دهیم.
به امید زندگی بهتر