موفقیت

موفقیت یعنی انتخاب درست.لطفا درست انتخاب کن

موفقیت

موفقیت یعنی انتخاب درست.لطفا درست انتخاب کن

کدام را سوار می کنید؟!

 

یک شرکت بزرگ قصد استخدام یک نفر را داشت. 

 بدین منظور آزمونی برگزار کرد که یک پرسش داشت. پرسش این بود: 

شما در یک شب طوفانی در حال رانندگی هستید. از جلوی یک ایستگاه اتوبوس می‌گذرید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبوس هستند. یک پیرزن که در حال مرگ است. یک پزشک که قبلاً جان شما را نجات داده است. یک خانم/آقا که در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما می‌توانید تنها یکی از این سه نفر را سوار کنید. کدام را انتخاب خواهید کرد؟ دلیل خود را شرح دهید. 

 

پیش از اینکه ادامه حکایت را بخوانید شما نیز کمی فکر کنید.

؟!

؟!

؟!

؟!                                                                                                                            

؟!

؟!

؟!

؟!

؟!

؟!

؟!

؟!

؟!

؟!

؟! 

 

 

قاعدتاً این آزمون نمی‌تواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خودش را دارد.

پیرزن در حال مرگ است، شما باید ابتدا او را نجات دهید. هر چند او خیلی پیر است و به هر حال خواهد مرد.

شما باید پزشک را سوار کنید. زیرا قبلاً جان شما را نجات داده است و این فرصتی است که می‌توانید جبران کنید. اما شاید هم بتوانید بعداً جبران کنید.

شما باید شخص مورد علاقه‌تان را سوار کنید زیرا اگر این فرصت را از دست دهید ممکن است هرگز قادر نباشید مثل او را پیدا کنید.

از دویست نفری که در این آزمون شرکت کردند، شخصی که استخدام شد دلیلی برای پاسخ خود نداد. او نوشته بود:

سوئیچ ماشین را به پزشک می‌دهم تا پیرزن را به بیمارستان برساند و خودم به همراه همسر رویاهایم منتظر اتوبوس می‌مانیم. 

 

همه می‌پذیرند که پاسخ فوق بهترین پاسخ است، اما هیچکس در ابتدا به این پاسخ فکر نمی‌کند. چرا؟

زیرا ما هرگز نمی‌خواهیم داشته‌ها و مزیت‌های خود را (ماشین) از دست بدهیم. 

 اگر قادر باشیم خودخواهی‌ها، محدودیت ها و مزیت‌های خود را از خود دور کرده یا ببخشیم گاهی اوقات می‌توانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم.

تحلیل فوق را می‌توانیم در یک چارچوب علمی‌تر نیز شرح دهیم: 

 در انواع رویکردهای تفکر، یکی از انواع تفکر خلاق، تفکر جانبی است که در مقابل تفکر عمودی یا سنتی قرار می‌گیرد.

 در تفکر سنتی، فرد عمدتاً از منطق، در چارچوب مفروضات و محدودیت‌های محیطی خود، استفاده می‌کند و قادر نمی‌گردد از زوایای دیگر محیط و اوضاع اطراف خود را تحلیل کند.

تفکر جانبی سعی می‌کند به افراد یاد دهد که در تفکر و حل مسائل، سنت شکنی کرده، مفروضات و محدودیت ها را کنار گذاشته، و از زوایای دیگری و با ابزاری به غیر از منطق عددی و حسابی به مسائل نگاه کنند.

در تحلیل فوق اشاره شد اگر قادر باشیم مزیت‌های خود را ببخشیم می‌توانیم چیزهای بهتری به دست بیاوریم.

 شاید خیلی از پاسخ‌دهندگان به این پرسش، قلباً رضایت داشته باشند که ماشین خود را ببخشند تا همسر رویاهای خود را به دست آورند.  

بنابراین چه چیزی باعث می‌شود نتوانند آن پاسخ خاص را ارائه کنند. دلیل آن این است که به صورت جانبی تفکر نمی‌کنند.

 یعنی محدودیت ها و مفروضات معمول را کنار نمی‌گذارند .  

اکثریت شرکت‌کنندگان خود را در این چارچوب می‌بینند که باید یک نفر را سوار کنند و از این زاویه که می‌توانند خود راننده نبوده و بیرون ماشین باشند، درباره پاسخ فکر نکرده‌اند.

 پیروزو سربلند باشید

 

 

استراتژی هایی برای تغییر...

بسیاری از مردم وجود ساختار را محدود کننده و مانع خلاقیت می دانند.
اما در تغییر شما مسلما نیازمند ساختار و استراتژی هستید.

استراتژی اول: مشخص کنید که چه چیزی موثر و کار امد است.
تمام فعالیتها و موضوعاتی که می توانید برای دستیابی به هدف خود به کار بگیرید اعم از مفید یا مضر و یا بی اثر را طبقه بندی کنید. موارد مضر را حذف کنید و موارد خنثی یل بی اثر را به موارد مثبت و موثر بدی کنید و موارد مثبت را حفظ کرده یا تقویت نمایید.

استراتژی دوم: طرح و نقشه خود را به طور منظم بازبینی کنید.
هر روز بررسی کنید که چرا و چگونه در حال تغییر هستید و عواقب و پیامدهای پیروزی و شکست را مرور کنید.تحقیقات انجام شده توسط پروفسور روان شناس دانیل ویلینگهام از دانشگاه ورجنیا نشان داد تکرار و مرور هدف ها احتمال موفقیت را افزایش میدهد.

استراتژی سوم: طبق گفته روانشناسان بزرگ بسیار مهم است که وقایع مرتبط با یادگیری یک رفتار جدید را به ترتیب زمان انجام و یا میزان سختی ان به دنبال هم بچینیم.

با امید موفقیت

همه چیز درباره تاسوعا، عاشورا...

پیشینه، نامگذاری

 عاشورا را به دهمین و دهمین روز و تاسوعا به معنای نهمین است. عاشورا از ریشة عشر به معنای ده تاسوعا هم از ریشة تسع که به معنای نه است. در عبری روز دهم اولین ماه سال تشرین عاشورا گفته می‌‌ شد که برابر است با اولین ماه سال قمری. و به همین جهت دهمین روز محرم را عاشورا گویند. اگر چه این لفظ می تواند بر نهمین و دهمین روز هر ماه اطلاق شود، اما فقط بر نهمین و دهمین روز محرم اطلاق شده است.




در تاریخ جاهلیت عاشورا از روزهای عید رسمی و ملی بوده و در آن روزگار در چنین روزی روزه می‏گرفتند، لباس فاخر می‏ پوشیدند و چراغانی و خضاب می‏کردند. در اسلام با تشریع روزه رمضان آن روزه فسخ شد.


عاشورا: روز تکریم انبیاء

گفته ‏اند علت نام گذاری روز دهم به عاشورا آن است که ده نفر از پیامبران با ده کرامت در این روز مورد تکریم الهی قرار گرفتند.
روز دهم محرم هم یاد آور و اقعه شهادت امام (ع) و یارانش می‏باشد. این روز از عظیم ‏ترین روزهای سوگواری به حساب می‏آید. می ‏توان گفت عاشورا همان دهم محرم است، چون پیامبران برای حادثه‏ های‏ که در این روز واقع می‏شود گریسته‏ اند، در فرهنگ دینی هم چنان باقی مانده است.

عاشورا: روزه یهود
از سوی دیگر روز غلبه موسی بن عمران بر فرعون است، لذا همواره یهودی‏ها روزه می‏ گرفته‏ اند و پیامبر وقتی مدینه مشرف شدند به ایشان خبر دادند که یهودی‏ها امروز روزه ‏اند، زیرا معتقدند که روز غلبه موسی بر فرعون است. از این رو حضرت موسی فرمود به شکرانه این پیروزی روزه بگیرید، پیامبر تا شنید فرمود: "انّا احق باحیاء سنّت اخی موسی". من دستور می‏دهم روز تاسوعا را هم روزه بگیرید، زیرا مقدمه و طرح پیروزی در آن روز ریخته شده است، ولی اکنون روزه گرفتن مکروه است.
در فرهنگ شیعی،‌ به خاطر شهادت امام حسین(ع) در این روز، عظیم ترین روز سوگواری و ماتم به حساب می آید، زیرا بزرگترین فاجعه و ستم در مورد خاندان پیامبر انجام گرفته است؛ از این رو امام صادق(ع) فرمود: "و أمّا یوم عاشورا فیوم أصیب فیه الحسین(ع) ضریعاً بین أصحابه و أصحابه حوله صرعی عراة؛  عاشورا روزی است که حسین(ع) میان یارانش کشته شد و بر زمین افتاد. یاران او نیز پیرامون او به خاک افتاده و عریان بودند".
شیعیان امام حسین(ع) در ایام محرم، به ویژه روز عاشورا عزاداری نموده و یاد و خاطرة آن روز را زنده نگه داشته اند، از این رو این روز به نام عاشورای حسینی شهرت یافت. البته امویان بعد از شهادت امام حسین (ع) در این روز شادی می کردند. از این رو در زیارت عاشورا آمده است: "اللّهم هذا یوم تبرّکت به بنو امیّة وابن آکلة الاکباد"

تاسوعا:

همچنانکه گفتیم پیامبر به عنوان مقدمه و طرح پیروزی، روز تاسوعا به روزه گرفتن سفارش نمود. ولی اکنون روزه گرفتن مکروه است.
در فرهنگ شیعی، روز نهم محرم روزی است که امام حسین(ع) و یارانش در محاصره نیرهای کوفه قرار گرفتند. روزی که آب را به روی اهل بیت بستند، و عصر آن روز عمر بن سعد با دستوری که از ابن زیاد دریافت کرد، آماده جنگ با حسین(ع) شد. اما به دستور امام(ع) آن شب را مهلت خواستند، تا به عبادت و راز و نیاز بپردازند.
این روز به دلیل این که بر اهل بیت سخت گذشت و شاید یکی از روزهای بسیار سخت و مصیبت بر خاندان پیامبر بود، تاسوعای حسینی نام گرفت. امام صادق(ع) فرمود: "تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامیان بر ضد آنان گرد آمد. ابن زیاد و عمر سعد از فراهم آمدن آن همه سوار خوشحال شدند و آن روز، حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند دیگر برای او یاوری نخواهد آمد و عراقیان او را پشتیبانی نخواهند کرد".
در روایتی می خوانیم : حضرت موسی بن عمران در مناجات خود عرضه داشت : بار خدایا! چرا امت حضرت محمّد را بر دیگر امت ها برتری دادی ؟ خطاب آمد: به خاطر ده چیز. حضرت موسی عرض کرد: آن ده چیز کدام است تا به بنی اسرائیل بگویم عمل کنند؟ فرمود: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، جمعه، جماعت، قرآن، علم و عاشورا. حضرت موسی عرض کرد: عاشورا چیست ؟ خطاب رسید: عاشورا عبارت است از گریستن یا حالت گریه به خود گرفتن و نوحه و مرثیه خواندن در عزای سبط رسول خدا
ای موسی ! هیچ بنده ای از بندگانم بر حسین و مظلومیت او گریه و ناله نمی کند مگر این که اهل بهشت خواهد بود.  
ازحدیثی از حضرت رضا(ع) فهمیده می شود کار کردن تنها در روز عاشورا منع شده است , نه تاسوعا; وانگهی کار در روزعاشورا حرام نیست ; مکروه است چون خیر و برکت و یمن ندارد.
شاید علّت کراهتش این باشد که وقتی امام حسین با آن عظمتش برای حفظ اسلام و ناموس و شرف وانسانیت , جان خود و فرزندان و بستگان و در یک کلمه همه چیز را در راه خدا داده و با بدن چاک چاک و عریان روی خاک تقتیدهء کربلا افتاده است , شایسته نیست انسان در چنین روزی برای زندگی دنیوی ذخیره ای تهیه نماید,بلکه بسیار به جا است در تکایا و مساجد و مجالس عزا شرکت کرده و برای امام و خاندانش گریه نموده و حالت حزن و اندوه بگیرد.

راز یک برگ پاییزی!!!


توی پیاده رو وقتی قدم میذاری 
گاهی زیر پات صدای خرد
شدن یه برگ پاییزی رو می شنوی.
اما تو ساده و بی تفاوت،از کنار اون رد می شی
شده تا حالا به عاقبت اون برگ فکر کنی؟
شده پیش خودت بگی تکلیف این برگ زرد و پژمرده که زیر
پای روزگار له شد، چیه؟
به نظر من همیشه باید طبیعت را الگو قرار بدیم.طبیعت با
ما حرف میزنه،فقط باید شنوا باشیم.
باید کمی بیشتر چشمامون را باز کنیم تا ببینیم.
باید ببینیم که اخر مسیر این برگ لگدمال شده به کجا ختم
میشه؟
این برگ به زمین می افته،خرد می شه،له میشه،اما...
دوباره جذب خاک میشه،باعث قوت خاک میشه،به ریشه
می رسه...
و اغاز می شه برای یک شکوفایی دیگه!
تو هم مثل برگ باش،هیچوقت از میدون به در نشو،حتی
وقتی که کاملا نا امید و خسته شده ای!
مثل برگ تو هم برو به سمت ریشه،به سمت خدا!
و بدون که هیچ چیز توی این دنیا بیهوده نیست حتی شکستن
تو!
شاید این شکستن انگیزه یک شروع تازه برای تو باشه!
شاید تجربه شکست تو، الگویی باشه برای دیگران!
شاید هم یه هشدار باشه که از یه مسیر دیگه بری تا زودتر به
مقصد برسی.
هیچ چیز توی این دنیا بی دلیل نیست به دنبال کشف راز و رمزها باش!

طول و عرض دوستی

  به نام یگانه هستی 

 

 

سلام دوستان عزیزم قبل از هر چیز واسه این غیبت طولانی که داشتم معذرت میخوام باور کنید نمیدونم که چرا اینقدر غیبت داشتم دلیلی هم ندارم که بگم چون هر بهانه ای واسه انجام ندادن اون کار است فقط میتونم بگم که شرمنده همتونم که با این غیب طولانی که من داشتم بازم شما ها بهم سر میزدین ببخشید دیگه 

 

چند وقت پیش اتفاقی با یه غربیه داشتم صحبت میکردم که صحبتهای ما کشید به بحث رفاقت و دوستی که این بنده خدا یه موضوع خیلی قشنگی بهم گفت که من اسمشو گذاشتم طول و عرض دوستی  و همین موضوع باعث شد که دوباره برگردم به وبلاگم و شروع کنم به نوشتن  

 

 

 

به من یاد داد که هیچوقت و هیچوقت به طول رفاقت یعنی قدمت رفاقتم با افراد نگاه نکنم و ذهن منو برد روی عرض رفاقت که میشه معرفت،انسانیت،دوست داشتن،صمیمیت،پشتتو خالی نکردن،توی سختیها همراهت بودن و ...  

 

بهم گفت بعضی از دوستام هستم که طول یا همون قدمت دوستیشون کیلومترها میشه که اگه پیاده از اول بخوای بری تا اخرش ماه ها طول میکشه تا برسی ولی عرض رفاقتشون یک قدم هم نمیشه ولی بعضی ها هستن که طول رفاقتشون یک قدم هم نمیشه ولی عرض بی انتهای دارن گفت یا توی دوستی با کسی یا علی نگو یا اگه میگی سعی کن همیشه عرضت بیشتر از طولت باشه   

 

بعد از اینکه صحبتهامون تمام شد وقتی یکم فکر کردم دیدم دقیقا این موضوع واسه من و شاید بیشتر شما هم باشه که وقتی یه جا کارتون گیر میکنه یا یه مشکلی پیش میاد  همون دوستان قدیمی که همشون به حرف میگن  پای همه چیزت هستیم و تو توی خیال خودت خیلی روی اونا حساب میکنی اینقدر راحت تنهات میزارن که تا چند وقت میری تو کما ولی بعضی ها که اصلا روی اونا حساب  نمیکنی میان میگم غصه نخور هنوز ما هستیم وای که اونجا دنیا دور سرت می چرخه و به احتمال خیلی قوی خودتو به باد فحش میگری که چقدر ساده بودی البته اینم بگم که همه اینطوری نیستن هنوزم میشه روی خیلیها حساب کرد میشه! شاید !   

 

 

صحبتهامو تمام میکنم به امید اینکه اگه طول رفاقتتون با بقیه زیاد نیست عرض رفاقتتون بی انتها باشه  

 

 

موفق باشید